آیتالله صافی گلپایگانی/ آیا امام حسین در برابر دشمن با خشم و غضب میجنگید؟
آنچه در زیر میخوانید قسمتی از کتاب «پرتوی از عظمت امام حسین علیهالسلام» تالیف آیتالله صافی گلپایگانی است.
امام حسین علیهالسلام هرگز تحت تاثیر خشم و غضب، کاری را انجام نداد؛ او به هنگام غضب، بر خود مسلط بود و اگر تمام عوامل خشم فراهم میشد، آن حضرت از طریق اعتدال و میانهروی و راه صواب به قدر چشم برهمزدنی بیرون نمیشد.
یکی از نمایشهای حُسن خلق و کرم آن حضرت که نشان میدهد آن امام شهید در برابر عوامل غضب، خشم و کینه، کمال قدرت و ایستادگی را داشت، سیراب کردن لشکر حر است. وقتی لشکر حر در گرمگاه روز رسیدند و حضرت، تشنگی را مشاهده کرد فرمان داد تا به آنها و اسبهایشان آب بیاشامند. برحسب امر امام، تمام سپاه دشمن را از مرد و مرکب، سیراب کردند و بر پاها و شکم چهارپایانشان آب پاشیدند.
علی بن طعان محاربی گفت: «من پس از همه رسیدم؛ آن بحر کَرم و نور دیده ساقی کوثر مرا به آن حال دید؛ به زبان مبارک و در نهایت لطف و مرحمت به لغت حجاز فرمود: «یَابْنَ اَخِی اَنْخِ الراوِیَة، برادرزاده! شتر را بخوابان.»
من معنای کلام امام را ندانستم، امام دانست که نفهمیدم پس فرمود: «اَنْخِ الْجَمَلَ، شتر را بخوابان.» من شتر را خوابانیدم. سپس فرمود: «اخنث السِقا، دهانه مشک را بر گردان و آب بنوش!» من نتوانستم. امام پیش آمد و دهانه مشک را به دست مبارک پیچید تا آب نوشیدم.
از نمونههای دیگر صبر آن حضرت، امتناع او از شروع جنگ بود. با اینکه میدانست آن لشکر کفر پیشه به هیچ وجه بر او و عزیزانش رحم نمیکنند و با اینکه از آنها رفتارها و حرکاتی سر میزد که صبر بر آن اعمال نکوهیده، دشوار بود، آن حضرت، حجت را بر آنها تمام ساخت و نه خود و نه اصحابش دست به اسلحه نبردند.
دکتر عبدالرحیم گواهی/ ما امام حسین خراب کن هستیم!
دکتر عبدالرحیم گواهی، استاد فلسفه و پژوهشگر ادیان دانشگاه درباره علت دینگریزی جوانان میگوید: «یکی از مشکلات ما این است که بسیاری از جوانها دینگریز شدهاند، در حالی که واقعا هیچ دشمنی با خدا و اسلام و امام حسین ندارند. اینها بیدین نیستند بلکه تنها به زبان دینی ما معترضند. واژگان دینی اینها باید واژگان فلسفه علم روز باشد و الگوی دینی که وجه عقلانیشان را اشباع کند. مشکل اینجاست که مبلغان دین، روی همان بیانهای کهنه چند صد سال پیش توقف کردهاند! این کاری است که در نهایت جوان را به سوی مسلماننما شدن میکشاند!
در حالی که حماسه حسینی الگویی است که میتواند وجه عقلانیت دینی ما را تا قیامت اشباع کند. یک الگوی سرآمد و کامل، متشکل از خطبهها، شعارها، سلوک، مناجات، پیام و راه اباعبدالله و همین جاست که مطهری، آن اسلامشناس دلسوز و آن روشنفکر دینی زحمت کشیده، با سوز سینه فریاد میزند: ما امام حسین خراب کن هستیم! »
او درباره به روز بیان کردن واقعه عاشورا میگوید: «باید قیام امام حسین را شناخت و بر اساس آن برای نیاز امروز جوان مسلمان، علیالخصوص ایرانی، دستورالعمل ارائه داد. این تنها تضمین برای جلوگیری از تکرار واقعه در تاریخ است. «کل یوم عاشورا» یعنی هر روز تلاش کنیم، مبارزه کنیم تا آن واقعه تکرار نشود نه اینکه هر روز صبح بچهها را مجبور کنیم چند خط زیارت عاشورا بخوانند. یاد اباعبدااله درست است، عزاداری هم جای خودش را دارد، امام شاید شیوه عزاداری و نحوه بیان ما از عاشورا باید روزآمدتر شود. البته «بیان» به معنای ظهور و بروز یافتن؛ چرا که ممکن است هیچ لفظی در این «بیان» به کار نرود، مثل زبان هنر و نمایش.»
استاد محمدرضا حکیمی/ پیام عدالت عاشورا در جامعه ما کجاست؟
استاد محمدرضا حکیمی در سخرانی عصر عاشورای سال 1381 با موضوع «عاشورا، مظلومیتی مضاعف» گفته است: « واقعه عاشورا، در حادترین شرایط خود، 24 ساعت را اشغال کرد: از عصر تاسوعا که عمر سعد فرمان هجوم به خیمههای خاندان پیامبر(ص) را صادر کرد تا عصر عاشورا که سر پسر پیامبر(ص) بر سر نیزه رفت. در این یک شبانه روز، امام حسین(ع) -وارث آدم(ع) تا خاتم(ع)- دو مسئله اصلی رسالت انبیایی یعنی نماز و عدالت را به گوش همه تاریخ و همه جهان و جهانیان رسانید.
نماز: امام حسین(ع)، شب عاشورا را از لشکر مرتد مهلت گرفت برای وداع با نماز. بدین گونه اهمیت بنیادین حیات انسانی را در این کره خاکی که ارتباط با آفریدگار خود است - آن هم به صورت «ذکر اکبر» که نماز است- چنان خورشید روزهای روزستان روشن کرد.
عدالت: و در روز عاشورا فریاد عدالت را در ذات لحظهها دمید، تا از منافذ تاریخ، در همیشه روزگار شنیده شود و با رنگ خونبار فجر و شفق همواره آبادیهای گیتی را به حماسه حیات و حیات حماسه فرا خواند.»
استاد حکیمی در نقد رفتار متفاوت جامعه شیعی با پیام عاشورا میگوید: «امروز شیعه در جهان بسیار است و در کشورهای بسیاری سکونت دارد، لیکن کشوری که در همه جهان به نام تشیع معروف است و در هر سال برپا دارنده اصلی مراسم عاشورای حسینی است، ملت ایران است. یعنی ملتی که باید بداند امام حسین(ع) و یارانش شهید شدند و خاندان پیامبر اسیر گشتند تا احکام عملی قرآن عملی گردد و قسط قرآنی گسترش یابد. و هنگامی که به نام اسلام و با یاد حسین(ع)، اینهمه جوانهای این مملکت به جبهه رفتند و سپس جنازه آنها را، آن هم نه همه را، به خانوادههایشان تحویل دادند، باید نظام عامل بالعدل و جامعه قائم بالقسط تشکیل مییافت.
آیا به جای آن چه کردند؟ و اکنون کسی هست که با ریشههای فساد در قضاوت و اقتصاد و نفوذ نفوذیهای بیشمار بتواند درافتد و ملت را نجات دهد؟ و از یدک کشیدن نام اسلام دست بردارند؟ آیا کو عمل به احکام قضایی و اقتصادی اسلام؟ کو پیام عدالت عاشورا؟»
او درباره عنوان مظلومیت مضاعف توضیح میدهد: «اما عنوان «مظلومیت مضاعف» به چه معناست؟ به این معنا که در عاشورا دو ظلم واقع شده است: یکی بر حضرت امام حسین(ع) و خاندان پیامبر و دیگری بر خودِ عاشورا. عاشورایی که برای عدالت برپا شد، در راه تکاثر و اتراف و اسراف و اجحاف و اتلاف مال مردم مصرف میشود. کسی که در عاشورا گامی برای عدالت بر نمیدارد، و آنکه علی (ع) فرمود: «گردن توانگران را خرد میکنم تا حق محرومان را از آنان بگیرم و طبقات محروم را در صدر جامعه مینشانم و حقشان را به آنان میرسانم» به گوش احدی فرو نمیرود. پس چنان است که باز باید عاشورایی برای عاشورا گرفت...
ای عدالت مظلوم، چگونه میخواهی با ظالمان درافتی؟ تو باید با توان جامعههای عادل اسلامی، در برابر شیطان مستکبر و ظلم جهانی بایستی، اما اکنون از ستم دنیاداران و دنیاخواران، خودت هم نمیتوانی قد راست کنی!»
مرحوم سید حسن حسینی/ دریاب مان در این شب تاریک
مرحوم سید حسن حسینی، شاعر و نویسنده معاصر در یکی از نثرهای عاشوراییاش نوشته است:
«نه! سر سال را از محرم نیافریدند!
حسین بن علی (ع) در هر ماهی قیام میکرد، آن ماه، سر سال عاشقان میشد. یعنی سر سال شیداییان سر بر زانوی آن ماه مینهاد. اما قرعه به نام محرم افتاد تا کتاب بهار کربلاییان در این فصل، سطرهای ارغوانیاش با پاکترین جوهر عالم، یعنی خون خاندان نبوت رقم خورد.
سالار حماسه آفرین کربلا سر سال را محرمی کرد تا سالکان حقیقی با او همراه شوند. حرکت او چون صافی و پالوانهای تاریخی، خالص را از ناخالص، مدعی را از صادق و عاشق را از منافق برای ابد جدا کرد.»
علیرضا قزوه/ ابتدای کربلا غدیر بود
علیرضا قزوه، نویسنده و شاعر معاصرشعری در وصف کربلا سروده است، که در ادامه می خوانید:
ابتدای کربلا مدینه نیست، ابتدای کربلا غدیر بود
ابرهای خونْفشان نینوا، اشکهای حضرت امیر بود
بعد از آن فتوت همیشه سبز، برکت از حجاز و از عراق رفت
هر چه دانه داشتند سنگ شد، پشت هر بهار، صد کویر بود
بعد مکه و مدینه، دام شد، کوفه صرف عیش و نوش شام شد
آفتابِ سربلندِ سایه سوز، در حصارِ نیزهها اسیر بود
الامان ز شام، الامان ز شام، الامان ز درد و غربت امام
شام بیمروّت غریبکش، کاش کوفهی بهانهگیر بود
هان! هبا شدید، هان! هدر شدید، مردم مدینه! بیپدر شدید
این صدای غربت مدینه بود، این صدای زخمی بشیر بود
کربلا به اصل خود رسیدن است، هر چه میروم به خود نمیرسم!
چشم تا به هم زدم چه دور شد، تا به خویش آمدم چه دیر بود!
از نگاه دیگران
لیاقت علیخان/ هر چقدر سختی و خطر باشد نباید از راه حقیقت منحرف شد
لیاقت علیخان، اولین نخست وزیر پاکستان درباره واقعه عاشورا و تاثیر شهادت میگوید: « این روز عاشورا برای مسلمانان در سراسر جهان معنایی بزرگ دارد، در این روز یکی از حزنآورترین و تراژیکترین وقایع اسلام اتفاق افتاد. شهادت امام حسین در عین حزن، نشانه فتح نهایی روح واقعی اسلامی بود، زیرا تسلیم کامل به اراده الهی به شمار میرود.
شهادت یکی از عظیمترین پیروان اسلام، نمونهای درخشنده و پایدار برای همه ماست. این حادثه به ما میآموزد که هر چند سختیها و خطرات باشد، نباید از راه حقیقت و عدالت منحرف شد.»
دکتر توماس مان/ تفاوت فداکاری حسین(ع) با مسیح(ع)
توماس مان، نویسنده و محقق آلمانی در مقایسه امام حسین(ع) با حضرت مسیح می گوید: «اگر فداکاری مسیح و حسین با هم مقایسه شود، حتما فداکاری حسین پرمغزتر و با ارزشتر جلوه خواهد کرد. زیرا روزی که مسیح میخواست فدا شود زن و فرزند نداشت و در فکر آنان نبود که بعد از او به چه سرنوشتی دچار خواهند شد. اما حسین زن و فرزند داشت و بعضی از آنها خردسال بودند و به پدر احتیاج داشتند.»
دکتر رسول جعفریان/ سست نویسی و داستان سرایی ها درباره واقعه عاشورا در دوره ای از تاریخ
دکتر رسول جعفریان، استاد تاریخ اسلام درباره لزوم پاسداشت معارف حسینی میگوید: «شیعه حق داشت که تلاش کند یاد و خاطره رویداد کربلا را حفظ کند و علاوه بر همراهی با انبیاء و فرشتگان در سوگواری برای حسین، آن را به عنوان یک درس، یک عبرت، یک حادثه مهم که عمق دنائت و پستی امویان و هواداران آنها را نشان میدهد، حفظ کند. در این میان بسیاری از مورخان اهل سنت که اهل بیت دوست بودند، در این زمینه همراهی کردند و متونی را برای پاسداری از حرمت امام حسین (ع) نوشتند و در ثبت تاریخ کربلا تلاش کردند.»
وی درباره تغییرات تالیف در طول تاریخ میگوید: «به مرور زمان، فضای علمی در دنیای اسلام تنگ شد و آثار تألیف شده در همه حوزهها از جمله تاریخ و همین طور تاریخ کربلا، به سست نویسی گرایید. این رویه در سراسر شرق اسلامی به ویژه خراسان و مرکز ایران سبب شد تا آنچه به عنوان تاریخ اسلام طی قرنهای هفتم تا دهم تولید شد، فاقد ارزش علمی و پژوهشی باشد. در همین فضا، نگاشتههای فراوان در حوزه تاریخ اسلامی، به جز آن که استمرار نوشتههای تاریخی اصیل باشد، متأثر از جریانهای خاص و برخی از کتابهای ویژه بود، کتابهایی که دستمایههای داستانی داشت و مقبولیت عامه را بیش از کتب علمی، به همراه خود داشت.
غلبه ادبیات تصوف و صوفیگری در سراسر ایران و باز هم به ویژه خراسان که مهد تصوف و زندگینامهنویسی عرفانی بود، چنان که مثلا در طبقات الصوفیه سلمی شاهدیم، ادبیات عاشورایی هم در همان لباس درآمد و متاسفانه منشأ تغییر در نوع نگاه به این حرکت اصیل تاریخی و حماسه دینی شد.»
حجت الاسلام علی اکبر رنجبران / چهل منزل برای سالمسازی فرهنگ عاشورایی است
کتاب «چهل منزل با حسین(ع)» اثر حجتالاسلام علیاکبر رنجبران است که توسط انتشارات مجتمع فرهنگی عاشورا منتشر شده است.
این اثر ترکیبی از همه مقاتلی است که تاکنون درباره امام حسین(ع) منتشر شده و نویسنده به دنبال آن بوده تا جوهر حرکت امام حسین(ع) در عاشورا و تاثیرات آن بر زندگی امروز را بررسی کند. نویسنده کتاب «چهل منزل با حسین(ع)» چهار سال روی این کتاب کار کرده و همه مقاتل موجود را بررسی کردهاست. وی در این کتاب، بین مقاتل گزینش میکند و محتواهای ضعیف و سست را حذف و به اصل هویت عاشورا توجه کردهاست.
دشمن عقل
امام علی علیه السلام :
اَلْهَوى عَدُوُّ الْعَقْلِ؛
هواى نفس، دشمن خرد است.
شرح غرر: ج1، ص68